رهیافت جنوب ؛به قلم رحمت الله دانا« کنشگر اجتماعی »چنانچه پیشتر اشارههای عدیدهای به روند کنترل و مدیریت آزادیهای فردی و اجتماعی مطلوب شد ، خوانش بهتری از اینکه روند حضور آزادی با قانون است که باعث سلامت اجتماع میشود ، اکنون به چگونگی فاسد شدن آزادی در دل اجتماعیات توده میپردازیم :
آزادی اگر از ریشه متحدالاصل با دموکراسی باشد که این اتحاد هدف مشترکی نیز داشته باشند ، باید دانست که از بدو تولد هر دو تا رسیدن مطلوبترین هدف معنایی امکان ایجاد بسیاری اختلافات در طول مسیر که بعضاً حضور نادرست یکی باعث نفی دیگری نیز میشود ، خواهد شد ..
همانطور که فرد را میتوان در تمام امورات فردی و اجتماعی بهتر و با کیفیتتر مدیریت کنترل و با آموزش صحیح پرورش داد ، به همان اندازه اجتماع میتواند غیرقابل کنترل و مشکل آفرین باشد .
بلاخص در بحث آزادی اگر در یک جامعه سنتی و نو بنیاد تصمیم سیاسی دولت به تغییر روند سنتی تمام حوزه های اجتماعی برای تدارک جامعه مدنی باشد ، این اجتماع است که مراقبت و توجه عمیق و ساختاری را میطلبد ولو زمان و پروسه تحول در فضای فردیت طی تعالی کند ..
در یک اجتماع سنتی با حضور اقلیت آگاه و اکثریت سنتی برآمده از اقوام مختلف و فضای تقابلی میان دینداران و باستانگرایان چگونه میتوان دم از آزادی های فردی و اجتماعی بدون هیچگونه هزینه و فاسد شدن فضای پاک توسعه و تحول زد ؟!
میدانیم که سخت است و قامت جامعه در این تحولِ ساختاری و پرورشی اگر برحسب مدارای میان قانون و آداب و رسوم نباشد در ابتدای کار ، خواهد شکست ..
فیلسوفان و نظریه پردازان اجتماعی و سیاسی باید بگونهای ظریف و دقیق به مسائل بپردازند که هیچگونه ناامنی ذهنی و فکری بین دو عرصه حیات سنت و مدرنیته در اذهان عموم پیش نیاید ، بگونهای که برحسب همین اعتماد و مددجویی اقتصادی و تعالیم روز و تعاریف حقوق حقه شهروندان را به میدان خودسازی و خود ارزیابی سوق داد ..
فاسد شدن آزادی محصول اغراض سیاسی ، تبعیض طبقات اقتصادی ، و افراط و تفریط در بافتهای فرهنگی در تعصبات آداب و رسوم پیش میآید ، وگرنه انسان ذاتاً موجوی آزادیخواه است ، طبیعت انسان در بند تنفس و تعقل آفریده نشده که الان سیستم سیاسی دولتها حق الهی و انسانی از آزادیهای بر مبنای قانون و اخلاق را از آنها سلب کنند .. انسان اگر احساس آزاد بودن و اختیار انتخاب را نداشته باشد به شدت هرچه سریعتر دچار انزوا و افسردگی میشود .
شأن و شعور آدمی بشکل روح بلند آزادی در قالب یک کالبد انسانی آفریده شد و این طبیعت مادی است که آنها را کشف و در قوانین ابتدایی خود ترجمه و بعدها بشکل قوانین مصنوعی باز تعریف و ترجمه بروز کرد ..
آزادی زمانی در اجتماع فاسد میشود که هر کس بدون التزام به قانون لاتفسیر و قاطع برای خود منشوری حقوقی صادر کند و مکتب شخصی خود را خارج از اصول قانون اساسی جامعه پی ریزی ساختاری و اِعمال میدانی کند ، آزادی در فرد قابل مشاهده است چنانچه اگر قانون هم نباشد اول خود فرد متوجه تذکر عقل خود در رفتارهای نادرست میشود ، بعد هر کسی که با او برخورد کند به او تذکر مستقیم میدهد ، در صورتیکه اجتماع از دایره مدیریت انفرادی خارج است و پوشیدگی و تنیدگی اجتماعهای گسترده را خیلی سخت میتوان با حضور حقوق آزادیهای فردی و اجتماعی بصورت صحیح کنترل و هدایت و مدیریت کرد ، مثل اینکه بگوییم آزادی اگر در جامعهای بر مبنای دموکراسی کنترل شده و قانونی نباشد ، همین دموکراسی منتج به هرج و مرج و نوعی آنارشیسم محترمانه میشود ، مسلکی که هرگونه جسارتی را در خود جای میدهد ، ولو غیرقانونی .
چرا که نگرش انتزاعی به قانون را بصورت رد قانون کل میخواهند ..!
در انبوه جمعیت شما نمیتوانید مراد دل خود را بیابید ، مگر بواسطه صفوف منظم و مرتب قانونمند !آزادی تنها راه حفظ سلامت خود را در مجاری قانون مییابد . و این قانون است که میتواند میلیارها انسان را در کنار دیگر موجودات با حفظ نظم به سمت هدف مدیریت و سعادتمند کند .
توهم زدایی ، بدعت زدایی ، تعصب زدایی ، خفقان زدایی ، تحجر زدایی ، جنایت و خیانت زدایی ، دزد زدایی ، دروغ و بی اعتمادی زدایی ، فساد زدایی همه و همه در مجاری قانون لاتفسیر است که منتفی و نفی میشوند و میتوان جامعه و هر مدل اجتماعی را به سلامت روانی و پاک روی هدایت کند .
نتیجه گیری:
فاسد شدن اجتماعیاتِ غیر قابل کشف و مشاهده تنها به واسطه اجرای انتزاعی قوانین برآمده از قانون کل است که سلامت بدنۀ جامعه را حفظ میکند ، و هرگونه فساد اجتماعی و بهانه تراشیدن از فضای آزادی را به حاشیه میراند..
رحمتَالله دانا